به گزارش فدانیک، پس از پیوستن مجدد به یوونتوس در تابستان گذشته، پل پوگبا اولین بازی خود را برابر کرمونزه انجام داد. او فقط ۲۳ دقیقه دوام آورد و به دلیل مشکل ران، تعویض شد، هافبکی که پیراهنش را روی سرش کشیده بود از زمین خارج شد تا اشکهایش را پنهان کند.
متعاقباً تأیید شد که فصلی که واقعاً برای پوگبا خوب نبود، اکنون عملاً برایش به پایان رسیده است و نگرانیهای فزایندهای وجود دارد که این بازیکن ۳۰ ساله دیگر هرگز نتواند خاطرات خوش دوره اول حضورش در تورین را تکرار کند. در واقع، شایان ذکر است درحالی که دلایل تاکتیکی آشکاری برای ناکامی این بازیکن فرانسوی در باشگاه قبلیاش (منچستریونایتد) وجود داشت، دوران حضور او در اولدترافورد نیز با مصدومیت، مشکلات عضلانی و مچ پا، همراه بود که بدون شک مانع از درخشش ستاره فرانسوی میشد.
البته پوگبا اولین استعداد درجه یک نخواهد بود که به دلیل مشکلات مصدومیت نتوانند به طور کامل از پتانسیل خود استفاده کند، همانطور که GOAL در زیر توضیح میدهد.
۱۲- جاناتان وودگیت
اولین بازی وودگیت در رئالمادرید بدیهی است که مایه بدنامی فوتبالی است: پس از گذراندن ۱۷ ماه اول حضورش در سانتیاگو برنابئو به دلیل مصدومیت، مدافع انگلیسی، با زدن گل به خودی و دریافت یک کارت قرمز، با تأخیر خود را به هواداران معرفی کرد. با این حال، دلیلی وجود دارد که مادرید در وهله اول روی وودگیت قمار کرده بود: او در شرایطی کاملاً آماده، یک مدافع میانی عالی بود، وودگیت این موضوع را با موفقیت خود در لیدز یونایتد، ثابت کرده بود. متأسفانه، او هرگز آنقدر بدن آمادهای نداشت تا از توانایی آشکار خود نهایت استفاده را ببرد. نکات مهمی در این مسیر وجود داشت، که مهمترین آنها، زدن گل پیروزی و قهرمانی تاتنهام در لیگ مقابل چلسی در سال ۲۰۰۸ بود. با این حال، چیزی که واقعاً او را نابود کرد، انجام فقط ۱۴ بازی برای مادرید بود. او به پادکست Under the Surface گفت: «وقتی به گذشتهام و به حرفهام نگاه میکنم، خیلی ناراحت میشوم که نتوانستم بیشتر از این، در فوتبال اروپا خودی نشان دهم، چرا که بدنم مرا ناامید کرد.”
۱۱- یوآن گورکوف
پس از اینکه گورکوف در سال ۲۰۰۹ الهام بخش ستارههای تیم فوتبال بوردو شد تا در لیگ و جامحذفی، برای کسب جام دبل کند، رسانه L’Equipe به هافبک تهاجمی تیم، لقب وارث بلامنازع زین الدین زیدان را داد. حتی یکی از هم تیمیهای سابق زیزو نیز با این لقب موافق بود. کریستف دوگاری اعتراف کرد: زمانی که زیدان بازنشسته شد، احساس بیماری کردم اما تماشای بازیهای گورکوف مرا درمان کرده است. متأسفانه، هیچ درمانی برای بسیاری از مسائل روحی و جسمی گورکوف وجود نداشت. پائولو مالدینی استدلال کرد که با وجود درخشش مجدد در بوردو، این بازیکن قبلاً در میلان شکست خورده بود، زیرا “مشکلی در رفتار او وجود داشت” و مدافع فرانسوی را به خاطر ناتوانی در انجام هر نوع تلاشی برای کمک به تیم، مورد انتقاد قرار داد. پس از آنکه گورکوف در سال ۲۰۱۰ یک انتقال تاریخی به لئون انجام داد، دچار جراحات شد که برخی از آنها، روان تنی بودند. مطمئناً برخی از مربیان و هم تیمیهای او، هرگز نفهمیدند که چرا این بازیکن مدام مصدوم میشود. در پایان، یکی از بهترین بازیکنان فرانسه، پس از بیش از یک سال بدون باشگاه ماندن، در سن ۳۴ سالگی بازنشسته شد.
۱۰- ابو دیابی
هم هواداران آرسنال و هم طرفداران فرانسه از فرم دیابی در شش ماه اول حضورش در شمال لندن بسیار هیجان زده بودند. همه آنها احساس میکردند که “پاتریک وی را جدید” را در تیم خود دارند. متأسفانه، دیابی هرگز به آن جایگاه پاتریک نرسید. با مصدوم شدن در جریان پیروزی ۳ بر صفر مقابل ساندرلند در ماه می ۲۰۰۶، هافبک آرسنال در مقابل یک چالش وحشتناک و کاملاً غیر ضروری از سوی دن اسمیت قرار گرفت. دیابی درحالی که از شدت درد، در زمین فریاد میکشید، دچار شکستگی شدید مچ پا شد که به سه عمل جراحی و هشت ماه توانبخشی نیاز داشت. دیابی سرانجام در ژانویه ۲۰۰۷ به میادین بازگشت، اما نه در همان سطح عالی، و در نهایت بیش از نیمی از سالهای باقیمانده خود در آرسنال را، با مصدومیت دست و پنجه نرم میکرد، سرمربی سابق توپچیها (آرسن ونگر) متعاقباً با رسانه beIN Sports گفتوگو کرد اظهار کرد که امید هموطنش برای رسیدن به اوج دوران فوتبالش، از بین رفته است.
۹- لوئیس ساها
سر الکس فرگوسن اساساً اعتراف کرد که لوئیس ساها را از فولام به خدمت گرفت، زیرا هر بار که این مرد فرانسوی با منچستریونایتد روبرو میشد، “شیاطینسرخ را اذیت میکرد”. سرمربی افسانهای، بعداً در زندگی نامه خود نوشت: «از میان تمام مهاجمان نوک که ما به خدمت گرفتیم، وقتی در مورد استعدادهای آنها صحبت کنید (از نظر درخشش با دوپا، عالی در نبردهای هوایی، سرعت، قدرت)، ساها یکی از آنها خواهد بود. او یک تهدید کننده دائمی برای رقبا بود.” ساها در دوران حرفهای خود، شروعی هیجانانگیز داشت و دقیقاً نشان داد که چرا با وجود زدن ۷ گل در ۱۴ بازی اول خود، یونایتد موافقت کرده بود ۱۲.۴ میلیون پوند (۱۵.۵ میلیون دلار) برای جذب او بپردازد. با این حال، بعد از آن، مصدومیتها شروع شد و ساها به قدری از این اتفاق احساس بدی کرد که به فرگوسن پیامک میفرستاد و بابت غیبتهایش عذرخواهی میکرد. سرمربی اسکاتلندی با مشکلات ساها همدردی داشت، اما در نهایت به این بازیکن اجازه داد تا در سال ۲۰۰۸ به اورتون بپیوندد. فرگوسن توضیح داد: “دلیل فروش او، این بود که هر چقدر هم استعداد بالایی میداشت، هرگز نمیتوانستم تیمم را پیرامون او برنامهریزی کنم.”
۸- جک ویلشر
در تاریخ هشتم ژوئیه ۲۰۲۲، جک ویلشر بازنشستگی خود را اعلام کرد. استعداد فوق العادهای که در سن ۱۶ سالگی اولین بازی خود را برای آرسنال انجام داده بود و رکوردی را که قبلاً در اختیار سسک فابرگاس بود، شکست. جک، درحالی که هنوز ۳۰ سال داشت، دلش میخواست به دوران حرفهای خود ادامه دهد. ویلشر با بیش از یک دهه حضور در مستطیل سبز، همچنان «فعال» بود، اما در حقیقت، او هرگز از مصدومیت شکستگی مچ پا و استرسی که در جریان یک بازی دوستانه پیش فصل، در سال ۲۰۱۱ متحمل شده بود، به طور کامل بهبود نیافته بود. پس از بیش از یک سال دوری از میادین، جک درخششهایی داشت که فابیو کاپلو آن را “آینده” فوتبال انگلیس توصیف کرده بود، اما او مدام برای رسیدن به بهترین فرم خود، تلاش میکرد. جک، نهایتاً در سال ۲۰۱۸ اجازه داشت آرسنال را بدون هیچ هزینهای ترک کند، این درحالی است که وقتی او ورزشگاه امارات را به عنوان یک نوجوان سرسخت، با پاسهای فوقالعادهاش شگفتزده میکرد، غیرقابل تصور بود. همانطور که ویلشر بعداً ابراز تأسف کرد، “من هرگز به پتانسیل کامل خود به عنوان یک بازیکن نرسیدم و همه این را میدانند. پذیرش این اتفاق، بسیار دشوار است.”
۷- تیاگو آلکانترا
پپ گواردیولا پس از به دست گرفتن هدایت بایرنمونیخ در سال ۲۰۱۳، فقط درخواست خرید یک بازیکن را کرد: و آن هم تیاگو آلکانتارا بود. مرد کاتالان به سران باواریاییها گفت: “یا تیاگو یا هیچکس.” درک دلیل آن آسان است: تیاگو، فوقالعاده با استعداد بود. با این حال، او همچنین به طرز ناامیدکنندهای شکننده است، به همین دلیل است که یورگن کلوپ در سال ۲۰۲۲ اعتراف کرد که نمیخواست زیاد از بازیکن ملیپوش اسپانیایی تمجید کند «زیرا وقتی من این کار را انجام میدهم، اتفاقی بدی مانند مصدومیت او میافتد.» برنده لیگ قهرمانان، بدون شک یکی از با استعدادترین بازیسازان نسل خود است، یک هافبک مسحور کننده که قادر است با هر نوع پاس از هر پست ممکن، هم تیمی خود را انتخاب کند. با این حال، او همچنین به شدت مستعد آسیب دیدگی است. طی تنها یک فصل در طول دوران حرفهایاش، او موفق شد در ۳۰ بازی لیگ ظاهر شود، آماری خیرهکننده و غمانگیز، با توجه به برتری که او برای تیمش هر بازی، به ارمغان میآورد.
۶- ماریو گوتزه
گوتزه ممکن است در فینال جام جهانی ۲۰۱۴ ثابت نکرده باشد که بهتر از لیونل مسی است، همانطور که یواخیم لو، سرمربی آلمان از او خواسته بود، مدت کوتاهی پس از ورود به زمین به عنوان بازیکن تعویضی، گل پیروزی را به ثمر رساند. در آن زمان، هافبک تهاجمی آلمانیها، تنها ۲۲ سال سن داشت، به نظر میرسید که او، حرفهای درخشان در پیش دارد. با این حال، همه چیز به سرعت برای گوتزه برعکس شد. همانطور که بعداً اعتراف کرد، با ترک بوروسیا دورتموند و به مقصد بایرن مونیخ در تابستان ۲۰۱۳، مرتکب اشتباه بزرگی شد. هر چند که آسیب بزرگتری به رشد او صدمه وارد کرد، آن هم یک اختلال متابولیسمی نادر بود که عمر زندگی فوتبالی ماریو را کوتاه کرد، البته که در این راه، مشکلات عضلانی مکرر هم بی تأثیر نبود. با این حال، علیرغم تشخیص دیرهنگام اشتباهش و بازگشت به دورتموند، گوتزه که اکنون در اینتراخت فرانکفورت مشغول به کار است، نتوانسته است از استعدادی که یورگن کلوپ را بر آن داشته تا از او به عنوان بهترین بازیکن جوانی که تاکنون مربیگری کرده، نام ببرد، استفاده کند.
۵- آدریانو
با جذب آدریانو، به نظر میرسید اینتر جانشین آمادهای برای رونالدو نازاریو پیدا کرده است. درست مانند هموطن برزیلی خود، “امپراطور” ترکیبی تأثیرگذار از فیزیک و تکنیک بود، همانطور که زلاتان ابراهیموویچ مشتاقانه میگفت “این استعداد خاص” میتوانست از هر زاویهای گلزنی کند. متأسفانه، پس از شروع خیره کنندهاش در سن سیرو، دوران حرفهای آدریانو، و در واقع زندگی او، از مسیر درست خارج شد. چرا؟ چون مصدومیتها و از دست دادن پدرش، در روحیه این مرد، تأثیر گذاشته بود. همانطور که خود آدریانو به طرز تلخی میگوید: “چه اتفاقی برای من افتاد؟ خب جواب آن ساده است، من یک درر در مچ پا دارم و یک درد در روحم.”
۴- مارکو رویس
خانواده رویس، نام مارکو را به افتخار مارکو فان باستن، روی پسرشان گذاشتند که ادای احترامی به یکی از بزرگان فوتبال کرده باشند، اما با توجه به اینکه کارنامه اسطوره هلندی به دلیل مصدومیت، سیاه شد، میتوان گفت که یک اقدام شوم بود. در حقیقت، اگرچه رویس هنوز در ۳۳ سالگی فوتبال بازی میکند، اما ناکامیهای بیشتری نسبت به همنام خود تجربه کرده، زیرا مصدومیتهای مداوم باعث شده که مرد آلمانی نتواند از استعداد فوقالعادهاش نهایت استفاده را ببرد. این مهاجم چندین تورنمنت بزرگ ملی را از دست داده و فصلهای مختلف باشگاهی را به دلیل ناتوانی در حفظ فرم ایدهآل خود، به بدترین شکل ممکن سپری کرده است. رویس در یکی از مصاحبههایش اعتراف کرد: «تمام پولهایم را میدهم تا دوباره سالم باشم، بتوانم کاری را که دوست دارم انجام دهم، و فوتبال بازی کنم. ما به عنوان بازیکنان برتر، پول زیادی به دست میآوریم، اما گاهی اوقات بهای گزافی را با به خطر انداختن سلامتی خود، میپردازیم.” رویس مسلماً بهترین نمونه از این واقعیت غمانگیز است.
۳- مایکل اوون
اوون تنها ۲۱ سال داشت که توپ طلا را بالای سر برد، او کاملاً انتظار داشت که حداقل یک بار دیگر برنده این جایزه شود. با این حال، حتی در مقطعی از دوران حرفهای خود که کاملاً آماده شکستن هر رکوردی در فوتبال انگلیس به نظر میرسید، این مهاجم، در جریان بازی مقابل لیدز، با پارگی همسترینگ خود مواجه شد. او بعداً اعتراف کرد که ترجیح میداد در آن شب سرنوشتساز ورزشگاه الند رود، دچار شکستگی پایش میشد، زیرا غلبه بر دردهای جسمی و روحی، آسانتر بود. اوون یک فوروارد بسیار خوب بود، با استعداد و فرم بازی هیجانانگیز. این ستاره انگلیسی، شاید اگر کمی خوششانستر بود، اتفاقات بهتری را به مراتب در حرفه فوتبالی خود تجربه میکرد.
۲- رونالدو
یک توپ طلا، یک کفش طلای اروپا، یک مدال قهرمانی جامجهانی؛ رونالدو یک زندگی حرفهای فوقالعاده داشت. اما میتوانست بهتر از این هم باشد، زیرا او حتی توانایی داشت تا برای مدت طولانیتری در اوج بازی کند. این ستاره برزیلی، تنها ۲۳ سال داشت که اولین آسیبدیدگی وحشتناک زانو را در اینتر تجربه کرد، و عملاً او را برای سه فصل از میادین دور کرد. رونالدو بهبود یافت، اما نه به طور کامل. او در جامجهانی ۲۰۰۲ به میزبانی کره-ژاپن، عنوان بهترین گلزن را از آن خود کرد و برای برزیل هشت گل به ثمر رساند. اما بازیکنی که پس از انجام هتتریک در اولدترافورد در سال ۲۰۰۳، به صورت ایستاده مورد تشویق قرار گرفت، همان «فنومنوی» نبود که الساندرو نستا را در فینال جام یوفا ۱۹۹۸، عذاب داده بود. مدافع سابق لاتزیو آن رویارویی با نازاربو را “بدترین تجربه زندگی خود” خواند و البته به راحتی میتوان دلیل آن را درک کرد. با سرعت، قدرت و مجموعهای از مهارتهایش، آن نسخه از نازاریو، غیرقابل توقف بود، شاید بتوان گفت که او پرقدرتترین مهاجم نوک تاریخ فوتبال است. با وجود تمام دستاوردهایی که این مرد بعداً به دست آورد، هنوز هم سخت نیست که گاهی فکر کنیم اگر آسیب دیدگی زانو رونالدو را آزار نمیداد، سرنوشت این ستاره برزیلی چه میشد…
۱- مارکو فان باستن
مارکو فان باستن اسطوره هلندی، کاملترین شماره ۹ تاریخ فوتبال است. او هم یک گلزن بزرگ و هم گلساز فوقالعاده بود و البته گلهای مهمی نیز به ثمر میرساند، همانطور که با والی استثناییاش و پیروزی هلند در مسابقات قهرمانی اروپا مقابل اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۸ کاملاً این موضوع را نشان داد. با این حال، در آگوست ۱۹۹۵، فن باستن به دلیل مصدومیت مکرر مچ پا، اعلام کرد که از فوتبال خداحافظی میکند. او در آن زمان هنوز ۳۰ سال داشت، اما دو سال بود که بازی نکرده بود، و در اوج قرار نداشت.
همانطور که فابیو کاپلو با چهرهای اشکبار، در مورد مردی که به میلان کمک کرد تا دو جام اروپایی را تحت رهبری آریگو ساکی به دست آورد، گفت: “بازنشستگی زودهنگام فان باستن برای او و برای فوتبال یک بدبختی مرگبار بود.”